معرفی هویت بصری و اجزای آن

آیا میدانید هویت بصری یا همان Visual Brand Identity چیست؟ هویت دیداری برند شامل تمام چیزهایی است که از یک برند دیده میشود. بنابراین میتوان آن را جلوهگاه بیرونی یک کسبوکار دانست. در نتیجه این مهم است که هویت بصری برند به دست افراد متخصص ساخته شود تا بتوان بهترین نتیجه را از ارتباط برند با مشتریان دریافت کرد. همراه پیلبان شوید تا از هویت برند و ماجرای آن بیشتر بدانید.
هویت بصری چیست؟
هویت بصری برند نمود بیرونی یک کسبوکار و شامل تمام چیزهایی است که از یک برند دیده میشود. تمام عناصر دیداری یک برند، یعنی لوگو، پترن، پالت رنگی، گرافیک، عکاسی و … هویت بصری را میسازند. هویت برند راهی برای انتقال شخصیت و ماهیت اصلی برند به مخاطبان است. در حقیقت Visual Brand Identity را میتوان پل ارتباطی میان کسبوکار و مشتری خواند که ویژگیهای ذاتی و غیر قابل لمس یک برند را به زبان دیداری ترجمه میکند.
اجزای هویت بصری برند چیست؟
همانطور که گفتیم تمام چیزهایی که از یک برند دیده میشود، اجزای Visual Brand Identity را میسازند. این اجزا عبارتاند از:
1.لوگو
لوگو اولین جلوهی بیرونی یک کسبوکار است و بسته به ماهیت و شخصیت یک برند با سبکهای مختلفی میتواند طراحی شود. لوگوی برند از حاصل ترکیب طراحی، تصویرسازی، تایپوگرافی و رنگهای سازمانی و یا یکی از این موارد ساخته میشود. ما در یادداشت «لوگو چیست؟ بررسی اهمیت لوگو در هویت بصری برند» 7 دلیل اهمیت لوگو را بررسی کردهایم.
2.پالت رنگی
پالت رنگی، به مجموعهای از رنگها گفته میشود که به کمک آن هویت و شخصیت برند بهتر ابراز میشود. بسیاری از طراحان اصول روانشناسی رنگها را مبنای طراحی هویت بصری قرار میدهند. معمولا چند رنگ اصلی در ترکیب با رنگهای دیگر، که فرعی محسوب میشوند، پالت رنگی برند را تشکیل میدهند.

پالت رنگی برند؛ یکی از اجزای هویت بصری
اگر انتخاب رنگهای برند درست و دقیق باشد، مخاطبان برند میتوانند برند را به کمک رنگهای سازمانی آن تشخیص دهند. مثلا اگر دو سیمکارت تلفن همراه یکی با رنگ آبی و یکی با رنگ زرد در مقابل شما بگذارند، بدون تردید خواهید گفت که هر کدام به کدام اپراتور اختصاص دارد. چراکه آبی روشن رنگ سازمانی همراه اول و زرد درخشان رنگ سازمانی ایرانسل است. که این نشان دهندهی تاثیر انتخاب پالت رنگی در ایجاد تمایز میان برندهای مختلف است.
3.فونت و تایپفیس
نوشتههایی که در طراحی لوگو، بنرهای تبلیغاتی، سربرگهای اداری و کلیهی متنهای یک برند نوشته میشود، باید با ذات و شخصیت برند همخوانی داشته باشد.
فونت، دستخط یک برند و یکی از اجزای هویت بصری است و از روی آن میتوان دربارهی شخصیت برند قضاوت کرد.
فونت احساسات درونی یک برند را منعکس میکند و به سمت بینندهی آن پیامی صادر میکند. کافی است نگاهی به برندهایی مانند رولکس، کوکاکولا، اپل و گوچی بیندازید و ببینید هر کدام از چه Type Faceای برای معرفی شخصیت برندشان استفاده میکنند. اصول هندسی، کشیدگیهای عمودی یا افقی حروف و ظرایف نوشتاری به کار رفته در طراحی فونت، روی انتقال احساس به مخاطب تاثیرگذار است و میتواند یک برند را خودمانی و صمیمی، مینیمال و ساده، لوکس، مقتدر و … نشان دهد.
4.آیکنها
آیکنهای یک مجموعه، اگرچه به اندازهی لوگو اهمیت استراتژیک ندارند اما در ساخت نقاط تماس برند نقش مهمی بازی میکنند. آیکنها عناصری هستند که اصول طراحی و تناسبات به کار رفته در آنها شباهت بسیاری با لوگوی برند دارد. از آیکنها برای تکمیل هویت بصری برند استفاده میشود.

استفاده از آیکن، یکی از عناصر Visual Brand Identity در نقاط تماس برند
به طور مثال وبسایت، یا بستهبندی کالا بهعنوان نقاط تماس برند، باید حالوهوای کلی شخصیت برند را منتقل کنند. اما استفاده از پالت رنگی و قرار دادن لوگوی برند در آنها کافی نیست. در اینجا لزوم طراحی آیکنها اهمیت پیدا میکند. برای ترسیم منوهای یک وبسایت یا تگهای بستهبندی آیکنهایی طراحی میشوند که همگی با لوگوی برند از نظر تناسب، رنگ، اصول طراحی و مفهوم همخانواده هستند و به جاانداختن برند در ذهن مخاطب کمک میکنند.
5.پترن یا الگو
از کنار هم قرار گرفتن آیکنها یا لوگوی یک برند، پترن یا الگوی آن ساخته میشود. بهطور مثال برند گوچی با تکرار لوگوی خود با تم رنگی کرم و قهوهای پترن این برند را ساخته است. از پترن در ساخت پسزمینهی تصاویر و صفحات وبسایت، بستهبندی و … استفاده میشود. اهمیت طراحی پترن برای برندهایی که در حوزهی پوشاک و اکسسوری فعالیت میکنند دوچندان است. چراکه استفاده از الگوی منحصربهفرد در طراحی نقش پارچهها و لوازم جانبی، محصولات را On Brand میکند.
Visual Brand Identity اثرانگشت یک کسبوکار است.
6.تصاویر (عکس)
عکسها یکی از اجزای گرافیکی هر برند و جزئی از هویت بصری هستند. عکس قابلیت بسیاری در انتقال پیام و شخصیت برند دارد و از این رو در Visual Brand Identity اثر گذار است. تم رنگی تصاویر، نورپردازی، زاویهی دید، محدود یا وسیع بودن عمق میدان، پرسوناژهای مقابل دوربین و … همگی نشات گرفته از شخصیت و هویت برند انتخاب میشوند. انتخاب اینکه چه افرادی با چه ویژگیهای ظاهری و با چه ژستهایی در مقابل دوربین قرار بگیرند، همگی به چهارچوبهای طراحی هویت بصری مربوط میشود.

طراحی اصول عکاسی و تصویربرداری در هویت بصری برند
اگر میخواهید از تاثیر عکس در هویت بصری برند را بیشتر مطلع شوید، سری به پروژه برندینگ گریپ بزنید. ما در این پروژه سه چهارچوب مختلف برای عکاسی تعریف کردهایم تا بتوانیم شخصیت این برند را بهتر و بیشتر در وبسایت و شبکههای اجتماعی آن نمایش دهیم.
7.گرافیک
ترکیب تمامی اجزای نام برده در یک محتوای تصویری، گرافیک برند را میسازد. بهطور مثال بنرهای تبلیغاتی یک برند یا بروشورهای معرفی محصول، دفترچه راهنمای استفاده از یک کالا و … در اثر همنشینی رنگ، تایپ، لوگو و پترنها به وجود میآیند که خود جزئی از هویت بصری یک برند را تشکیل میدهند. تصویرسازی صفحات لندینگ یک وبسایت، پستهای تیکتاک، اینستاگرام و … نمود گرافیکی یک برند و جزئی از Visual Brand Identity است که در فضای دیجیتال به نمایش در میآید.
این دو نکته را در خصوص هویت بصری به خاطر داشته باشید: اول آنکه هویت بصری برند با هویت برند دو موضوع کاملا متفاوت هستند. هویت بصری جزئی از هویت برند است. اگر میخواهید از برند آیدنتیتی بیشتر بدانید، سری به یادداشت «هویت برند چیست؟ ساخت Brand Identity در 7 مرحله» بزنید.
دوم جدی گرفتن هویت بصری نه فقط برای کسبوکارها که برای افرادی که به دنبال ساخت برند شخصیشان هستند نیز سودمند است. هر فرد بهعنوان یک برند میتواند با طراحی اجزای هویت بصری برند شخصی خود، موقعیتهای بهتر کاری و اجتماعی را رقم زند.
جمعبندی
در این یادداشت گفتیم که هویت بصری جلوهی تماشایی و قابل دیدن یک برند است. لوگو، تایپ، تصویر، الگو، عکس، آیکن و پالت رنگی اجزای Visual Brand Identity هستند. در حقیقت به کمک اجزای هویت بصری برند، ماهیت واقعی و شخصیت اصلی برند (که قابل دیدن و تماشایی نیستن) به زبان طراحی و تصویری ترجمه میشوند. خلق هویت بصری روی ارتباط میان مشتری و کسبوکارها اثرگذار است و میتواند روی تشخیص راحتتر برندها و وجاهت و اعتبارشان تاثیر مثبت بگذارد. آژانس خلاقیت پیلبان ساخت هویت بصری را در طول برندینگ انجام داده و اثر انگشت دیداری برندها را تثبیت میکند! برای دریافت مشاوره و خدمات برندینگ با ما تماس بگیرید.
هویت بصری استاتیک در برابر هویت بصری داینامیک

مقدمه
هویت بصری نقش مهمی در شکلدهی به نحوهای که برندها توسط مخاطبان درک میشوند، ایفا میکند. با تکامل برندها برای پاسخگویی به نیازهای دنیای در حال تغییر، دو رویکرد اصلی در هویت بصری ظهور کردهاند: هویت بصری استاتیک و هویت بصری داینامیک. هر یک از این استراتژیها ویژگیها، نقاط قوت و چالشهای منحصر به فردی دارند که آنها را برای انواع مختلف برندها و صنایع مناسب میکند. این مقاله به تفاوتهای این دو رویکرد، ویژگیهای آنها و چگونگی همراستایی آنها با نیازهای برندینگ مدرن میپردازد.
هویت بصری استاتیک: انسجام به عنوان زیربنای اصلی
تعریف و ویژگیها
هویت بصری استاتیک به عناصر طراحی ثابتی متکی است که در همه نقاط تماس برند بدون تغییر باقی میمانند. این عناصر معمولاً شامل لوگو، پالت رنگ، تایپوگرافی و دستورالعملهای طراحی هستند که به مرور زمان تغییر نمیکنند. هدف اصلی این رویکرد، ایجاد شناخت برند و تقویت اعتماد از طریق انسجام است.به عنوان مثال، لوگوی کوکاکولا با تایپوگرافی خاص و رنگ قرمز متمایزش، برای دههها تقریباً بدون تغییر باقی مانده است. این انسجام پایدار، جایگاه آن را به عنوان یکی از شناختهشدهترین برندهای جهانی تثبیت کرده است. گفتنی است، برندینگ استاتیک برای صنایعی مانند مالی، بهداشت و درمان و سازمانهای دولتی که انسجام و قابلیت اطمینان ضروری است، بهترین عملکرد را دارد.
لوگو و کانسپت استاتیک
هویت بصری استاتیک که بر پایداری، ثبات و انسجام در تمامی جنبههای برند تأکید دارد بیشتر برای برندهایی مناسب است که ارزشهای سنتی، اعتماد و کیفیت ثابت را به مخاطبان منتقل میکنند. در این رویکرد میتوان به دو بخش لوگو استاتیک و کانسپت استاتیک اشاره کرد.
لوگو استاتیک
لوگوهای استاتیک، طراحیهایی تغییرناپذیر دارند که در طول زمان ثابت باقی میمانند. این ویژگی به مخاطبان کمک میکند تا برند را به راحتی شناسایی کرده و به آن اعتماد کنند. رولکس نمونهای از برندهایی است که از لوگوی استاتیک استفاده میکند. این برند که نماد کیفیت و لوکس بودن است، لوگویی ساده و ثابت دارد که طی دههها هیچ تغییری نکرده است. این انسجام در لوگو، باعث ایجاد حس ثبات و اصالت در برند میشود. برند شانل نیز با لوگوی ثابت و طراحی استاتیک خود، نشاندهنده پایداری و تمرکز بر کیفیت در دنیای مد و زیبایی است.

کانسپت استاتیک
کانسپت استاتیک به این معناست که تمامی عناصر برند، از طراحیهای بصری گرفته تا پیامها، بهصورت هماهنگ و ثابت عمل میکنند. برای مثال، برند نایکی، اگرچه گاهی از کمپینهای خلاقانه و متنوع استفاده میکند، اما کانسپت کلی آن بر پایه ثبات و انتقال پیام “Just Do It” طراحی شده است. این رویکرد باعث میشود که مخاطب همیشه پیام واحدی از برند دریافت کند. مکدونالد نیز مثالی دیگر از کانسپت استاتیک است. اگرچه ممکن است برخی از جزئیات تبلیغات یا کمپینها تغییر کنند، اما کانسپت کلی برند بر اساس خانوادهمحوری، کیفیت و دسترسیپذیری همواره ثابت بوده است.
نقاط قوت هویت بصری استاتیک
سادگی و قابلیت تشخیص: هویت استاتیک به دلیل ثبات بصری، برای مخاطبان آسانتر به خاطر سپرده و شناسایی میشود.
سادگی در اجرا: هویتهای استاتیک با ارائه دستورالعملهای واضح و بدون تغییر، فرآیندهای برندینگ را سادهتر میکنند.
اعتماد و ثبات: انسجام، قابلیت اطمینان و حرفهای بودن را منتقل میکند که برای مخاطبانی که به سنت و اعتماد اهمیت میدهند، جذاب است.
محدودیتهای هویت بصری استاتیک
عدم انعطافپذیری: هویتهای استاتیک ممکن است در انطباق با پلتفرمها، مخاطبان و زمینههای فرهنگی مختلف دچار مشکل شوند.
احتمال رکود: با گذشت زمان، هویت استاتیک ممکن است به ویژه در صنایع پرشتاب، قدیمی به نظر برسد.
هویت بصری داینامیک: انطباقپذیری برای عصر مدرن
تعریف و ویژگیها
هویت بصری داینامیک انعطافپذیری و تغییر را در طراحی عناصر برند پذیرفته است. این رویکرد به عناصر طراحی اجازه میدهد تا در عین حفظ ارزشهای اصلی برند، تغییر کنند. به عنوان مثال، یک لوگوی داینامیک ممکن است بسته به زمینهای که در آن ظاهر میشود، شکل، رنگ یا انیمیشن خود را تغییر دهد و همچنان ویژگیهای قابل شناسایی خود را حفظ کند.نمونه برجسته، لوگوی شبکه MTV است که طراحی آن به طور مداوم برای هماهنگی با موضوعات، رویدادها یا جنبشهای فرهنگی تغییر میکند. این انطباقپذیری، هویت پرجنبوجوش و جوانپسند این برند را منعکس میکند. نکته مهم آنکه هویتهای داینامیک بهویژه برای برندهای فعال در صنایع خلاق که نوآوری و انطباقپذیری کلیدی است، مؤثر هستند. نمونههایی از این برندها شامل شرکتهای سرگرمی، فناوری و استارتاپها هستند.
لوگو و کانسپت داینامیک
هویت بصری داینامیک که انعطافپذیری و پویایی را در طراحی و ارتباطات برند به اوج میرساند را میتوان به دو جنبه اصلی تقسیم نمود: لوگو داینامیک و کانسپت داینامیک. هر کدام از این بخشها به شکل خاصی مفهوم داینامیک را در هویت بصری برند تجلی میدهند.
لوگو داینامیک
لوگوهای داینامیک، برخلاف لوگوهای استاتیک، ساختاری انعطافپذیر دارند که میتوانند بسته به زمینه، رویداد یا مخاطب تغییر کنند. این تغییرات ممکن است شامل رنگها، فرمها، الگوها یا حتی انیمیشنها باشد. هدف اصلی لوگوهای داینامیک، حفظ شناسایی برند در عین ایجاد جذابیت و تازگی برای مخاطبان است. نمونه بارز لوگوی داینامیک، گوگل است. لوگوی این شرکت با استفاده از Doodles به مناسبتهای مختلف تغییر میکند. این رویکرد نه تنها حس تعامل و خلاقیت را در برند تقویت میکند، بلکه ارتباط نزدیکتری با مخاطبان ایجاد میکند.
همچنین لوگوی شبکه MTV مثال دیگری از لوگو داینامیک است که طراحی آن بسته به موضوعات فرهنگی، رویدادها یا مخاطبان تغییر میکند. این تغییرات، برند را همواره جوانپسند و مرتبط با نسلهای جدید نگه میدارد.
کانسپت داینامیک

کانسپت داینامیک فراتر از لوگوها عمل میکند و شامل تمامی جنبههای هویت بصری و پیامرسانی برند است. این مفهوم به برند اجازه میدهد تا با حفظ انسجام کلی، عناصر خود را با نیازهای متغیر مخاطبان یا بازار تطبیق دهد. کوکاکولا یکی از بهترین نمونههای برندهایی است که کانسپت داینامیک دارند. درست است که لوگوی کوکاکولا استاتیک و تغییرناپذیر است، اما کانسپت برند بهشدت داینامیک طراحی شده است. به عنوان مثال، کمپین مشهور “Share a Coke”، که نامهای مختلفی را روی بطریها قرار میداد، یا بستهبندیهای خاص برای مناسبتهای ملی و جهانی، نشاندهنده خلاقیت و انعطافپذیری در کانسپت این برند است. برندهای دیگری مانند اوبر نیز با تغییرات مداوم در طراحی رابط کاربری اپلیکیشن و تعاملات دیجیتال خود، کانسپت داینامیک را به تصویر میکشند.
نقاط قوت هویت بصری داینامیک
انعطافپذیری: هویتهای داینامیک در انطباق با رسانهها، پلتفرمها و زمینههای فرهنگی مختلف عملکرد عالی دارند.
تعامل بیشتر: ماهیت تکاملی طراحیهای داینامیک میتواند توجه مخاطب را جلب کرده و تعامل بیشتری ایجاد کند.
ارتباطپذیری: هویتهای داینامیک به برندها اجازه میدهند با همسویی با روندها یا ترجیحات خاص مخاطبان، بهروز باقی بمانند.
محدودیتهای هویت بصری داینامیک
پیچیدگی: ایجاد و مدیریت یک هویت داینامیک نیاز به برنامهریزی دقیق و طراحان ماهر دارد.
خطر عدم انسجام: بدون دستورالعملهای مناسب، یک هویت داینامیک ممکن است پیام برند را رقیق کرده و مخاطبان را گیج کند.
تفاوتهای اصلی بین هویت بصری استاتیک و داینامیک
چه زمانی هویت بصری استاتیک یا داینامیک را انتخاب کنیم؟
هویت بصری استاتیک برای موارد زیر ایدهآل است:
برندهای با سابقه: شرکتهایی با تاریخچه طولانی که به سنت اهمیت میدهند (مانند برندهای لوکسی چون شانل).
صنایع قانونمند: سازمانهایی که انسجام برای رعایت قوانین ضروری است، مانند بانکها یا شرکتهای دارویی.
کسبوکارهای با منابع محدود: کسبوکارهای کوچک یا استارتاپهایی که نیازمند رویکردی ساده و مقرونبهصرفه برای برندینگ هستند.
هویت بصری داینامیک برای موارد زیر مناسب است:
برندهای نوآور: شرکتهایی که باید خلاقیت و انطباقپذیری خود را نشان دهند (مانند گوگل و تغییر لوگوهای مناسبتی آن).
مخاطبان جهانی: برندهایی که بازارهای متنوع فرهنگی یا جغرافیایی را هدف قرار میدهند، جایی که انطباق کلیدی است.
صنایع پرشتاب: بخشهایی که روندها به سرعت تغییر میکنند، مانند سرگرمی یا فناوری.
چالشهای پیادهسازی
هویت بصری استاتیک اگرچه پیادهسازی آن سادهتر است، ممکن است گاهی بهروزرسانی شود تا از قدیمی شدن جلوگیری کند. به عنوان مثال، لوگوهای دهه 1990 اغلب نیاز به مدرنسازی دارند تا در دنیای دیجیتال امروزی مرتبط باقی بمانند. این در حالی است که مدیریت هویت داینامیک نیازمند سیستمهای طراحی قوی و دستورالعملهای روشن است. گفتنی است، موفقیت در اجرای این هویتها به حفظ تعادل بین انسجام و خلاقیت بستگی دارد.
نمونههای عملی هویت بصری داینامیک
دو نمونه برجسته از کاربرد هویت بصری داینامیک، هویت بصری داینامیک برندهای هلیوم پارک شعبه تهران و باشگاه دات هستند که با پیشنهاد دپارتمانهای تخصصی آژانس ارتباطات و بازاریابی پلاتین، انتخاب و توسط کارشناسان خبره مجموعه پلاتین، اجرا شدهاند. در پروژه هلیوم پارک، در حالی که لوگوی برند به صورت استاتیک طراحی شده است تا ثبات و تشخیصپذیری آن حفظ شود. سایر المانهای بصری مانند طرحهای گرافیکی مانند نقاشیها و رنگبندی محیط به صورت داینامیک طراحی شدهاند تا انعطافپذیری و جذابیت بیشتری برای مخاطبان فراهم شود. این رویکرد ترکیبی توانسته است نیاز به انسجام و انطباقپذیری را به صورت همزمان پاسخ دهد. از سوی دیگر، در باشگاه دات، تمامی اجزای هویت بصری، از لوگو گرفته تا المانهای گرافیکی، به صورت کاملاً داینامیک طراحی شدهاند. این استراتژی به برند تکنولوژیمحور دات اجازه داده است تا با نیازهای مخاطبان هماهنگ شود و ارتباطی تعاملیتر و مدرنتر ایجاد کند. این دو نمونه به خوبی نشان میدهند که چگونه میتوان با استفاده از رویکرد داینامیک در هویت بصری، هم بر نیازهای بازاریابی و هم بر تجربه مخاطبان تأثیر مثبت گذاشت.
نتیجهگیری
هویت بصری استاتیک و داینامیک دو انتهای طیف برندینگ هستند که هر یک مزایا و چالشهای خاص خود را دارند. در حالی که هویت استاتیک بر انسجام و اعتماد تأکید دارد، هویت داینامیک بر انطباقپذیری و تعامل متمرکز است. انتخاب میان این دو رویکرد به اهداف برند، مخاطبان هدف و زمینه صنعتی بستگی دارد. در آینده، احتمالاً شاهد ترکیبی از این دو رویکرد خواهیم بود که برندها از ثبات هویتهای استاتیک و انعطافپذیری هویتهای داینامیک بهرهمند شوند. با این حال، اجرای موفق هر یک از این استراتژیها نیازمند برنامهریزی دقیق و توجه به جزئیات است تا هویت برند به شکلی مؤثر و ماندگار ارائه شود.